معنی بلند قد
فرهنگ فارسی هوشیار
حل جدول
دیلاق
قد بلند
رشید، دیلاق
زن قد بلند
مق
زنان بلند قد
مق
جوان قد بلند
تکل
شخص بلند قد
دیلاق، لندهور
رشید و بلند قد
بلند بالا
فارسی به انگلیسی
فرهنگ عمید
بلندی اندام، قامت، بالا، برز،
[عامیانه، مجاز] اندازه،
درازا،
* قد کشیدن: (مصدر لازم)
بلندقد شدن،
نمو کردن، رشد کردن،
* قد علم کردن: (مصدر لازم) قد برافراشتن،
لغت نامه دهخدا
قد. [ق َ] (ع اِ فعل) مرادف یکفی. گویند: قدنی درهم و قد زیداً درهم. || (ص) مرادف حسب. و این مبنی بر سکون غالباً به کار رود. گویند: قد زیداً درهم، ای حسبه. و معرب نیز آید چون: قد زید درهم، ای حسبه. (منتهی الارب).
معادل ابجد
190